شرم اولین کلام

13




درد من محنت یک باغ گل شقایق است
شهر من دورتر از سادگی و حقایق است
دل من شهر غریبی ست که در بادیه هایش کل سرخ
همچو بیداری یک شهوت و آلودگی علایق است
* * *
عشق را با تن خود زمزمه خواهم کرد
شهر را در دل خود غمزده خواهم کرد
فصلهایی که من از سادگیش دور شدم
باز با عطر تو باران زده خواهم کرد
* * *
کاش درد همه چون سادگی آینه بود
کاش مهر همه در قلب من بی بنه بود
کاش در لحظه ی دیدار تنم با تن تو
شاهدی بود که رویای مرا روزنه بود
* * *
دوست دارم زغم آینه بیمار شوم
بیم آن است که در آینه تکرار شوم
دوست دارم به تن مرگ خزم در شب عشق
تا به شهزاده ی غم یار اسف بار شوم
* * *








کرج ـ 77



صفحه قبل ـ0ـ<<<<<ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ>>>>>ـ0ـ صفحه بعد