یکی شدن ها

13




بودت 

درديست جانکاه

  نبودت

فراغتي  خشم ساز

و حکايتي تلخ ز مضاعفِ تنهايي

تحمل هريک را

به ظلمتي امکان آورديم

تا لحظه هاي فرجام

ـ در سرتاسر اين بي نجابت،روز

  کودکانه هاي راهمان را خنديديم،

تلخندي از سر نياز به هم.

از آن رو

خنده هامان

ماسيدگي خشم و انزجار بود،

در گلويي چرکين.

آواز خشم ،پنهان زمزمه اي را

  بدل مي شد  

تا نياز

تار و پود «يکتايي» را

در طنين «با» و «هم»

بهم بر طند.

 









بندر بوشهر 1/2/83



صفحه قبل ـ0ـ<<<<<ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ>>>>>ـ0ـ صفحه بعد