سنگینی سنگواره های زمان
به نام من در تاريکي تو
در نجابتت
آن هنگام که از قيلوله اي
ناب برخاسته اي
آن هنگام که مرا در ابديت يک شعر ؛
در فتح يک سکوت مداوم
و در انتهاييک بي
رنگيمطلق
به اقتدار رسانده اي
به پاس آخرين تنفس مسکوت در خيال
رها کن اين دم بيدير نابجا
که سنگواره هايزمان
سنگينيخاطره ايست در من
از شمارش دوران بلوغيناب
و سکوتيسنگين از حماسه هاي
تهي
اعجوبه قرن سياه
اين بينجابت تلخ
سزايکدام سخاوت ناپخته بود ؟
30/2/87