گواه تاریخ
تو چون سردار رم بودی و من ویرانه های فتح اسکندر
که داغ تلخ تاریخم کند نفرین بر این افسانه ی داور
سکوتم تلخ، کامم زهر و هر گز ها پر از شادی
چنین مرگی سزاوار کدامین خسته از جنگ است در خاور
شبی تهران، شبی بغداد و پس تقسیم استانبول
به ظاهر امن و خاموش است اما تو نکن باور.