خدا ، روح ، زمین

13




بشنو از من من خدایی دیگرم
روح من حق قبله گاهی دیگرم
ای رفیقا قصه ای دیگر بگو
از وجودی مستتر در گفت و گو
من که منصوری نخواهم در زمین
علم سرداری و حلاجی ببین
روح من چون مرغ حیران در قفس
می فشارد در گلو شکم جرس
من چو خون در پیکرم مست از غمم
ناخدایم ، خاک و نخلستان منم
سرد و خاموشم به شب اندر طلب
می روم در خویش و ترسم بی سبب
من خدایانی زمینی دیده ام
با سکوتم کفرشان بخشیده ام
خالقم ، خلقم هنر های نهان
تا شنیدم صوت حق بستم زبان
ای خدایان من سکوتی ناطقم
در تنم اقلیم دیگر زاده ام








صومعه سرا ـ 1379



صفحه قبل ـ0ـ<<<<<ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ>>>>>ـ0ـ صفحه بعد